نویسنده: لوئیس شیلینگ
مترجم: دکتر سیده‌ خدیجه آرین



 

دلیل تغییر

مراجع آنچه را که قبلاً تصمیم گرفته ممکن است مورد تجدیدنظر قرار دهد، اما چه چیزی ممکن است او را برای تغییر به قبول ریسک رهنمون سازد. (والام و براون 1979، صفحه 171) انگیزش و ایمنی عوامل اصلی و مهم تغییر هستند. انگیزش ریشه در سه منبع دارد:
اول. نارضایتی از رفتار، افکار و احساسات کنونی.
دوم. آرزوی رفتار، فکر و احساس متفاوت.
سوم. تلاش و جستجو برای ضربه‌ها.
حس ایمنی به وسیله آگاهی از قدرت شخص، توانایی مقابله با استرس، قابلیت تفکر عاقلانه و دسترسی به اطلاعات مورد نیاز و حدود اختیارات به وجود می‌آید. هریس (1969) به سه نوع احتمال دیگر اشاره می‌کند 1) آزار و صدمه کافی، 2) بیزاری و 3) تشخیص ناگهانی که تغییر را ممکن می‌سازد.

فرایند مشاوره

مرحله 1: تحلیل ساختی

مرحله نخستین کاملاً آموزشی است. به مراجعان آموخته می‌شود که حالات من خود را شناسایی کرده و از محتویات و کارکردهای آن مطلع شوند این مطالب همچنین در قالب مفاهیم آموخته می‌شوند و مراجعان تشویق می‌گردند تا ادبیات مربوط را مطالعه و در کارگاه و کلاسهای TA شرکت کنند. در طول جلسه مشاوره، مشاوره اغلب از شیوه‌های دیداری، شنیداری برای تسهیل یادگیری مراجع استفاده می‌کند. برای رهایی مراجعان از سلطه مقررات و بازداشتن‌های والدین مشاور به مراجع اجازه می‌دهد تا حالتهای من را بیان نموده و اظهار نماید. این کار را می‌توان از طریق اقتباس تکنیک‌های دیگر رویکردها نیز تسهیل نمود مانند تکنیک صندلی خالی گشتالت. (السون 1979)

مرحله 2: تحلیل تبادلی

مرحله دوم تقریباً مانند مرحله اول آموزشی نیست اما محور و اساس بینش است. وظیفه اصلی مشاور تعلیم دادن مراجعان از انواع فرمهای تبادلی و کمک به آنها برای درک تبادلات خودشان با دیگران است. (السون 1979) سه نوع تبادل وجود دارد: تبادل مکمل (1) تبادل متناظر (2) و تبادل نهان (3).
شکل 1 – تبادلات مکمل. (والام و براون 1979)
تبادلات مکمل می‌توانند بین هر یک از حاات من، اتفاق بیفتند اما این تبادلات باید همیشه دو ملاک را در نظر داشته باشند: یکی اینکه پاسخ باید از همان حالت منی بیاید که انگیزش به سوی آن معطوف شده و پاسخ باید متقابلاً معطوف به همان حالت من شود که تبادل را آغاز کرده. اولین قانون ارتباطات این است، زمانی که تبادلات به صورت مکمل هستند ارتباطات به صورت نامحدود ادامه یابند. (والام و براون 1979، صفحه 66)
تبادلات متناظر زمانی روی می‌دهد که یک یا دو ملاک تبادلات مکمل از بین رفته و نقض شده باشد. هر نوع توقف در ارتباطات (آه کشیدن، آب دهان قورت دادن، مِن‌مِن کردن) ممکن است نشان دهنده تبادلات متناظر باشند. همه تبادلات متناظر ظریف و لطیف نیستند در واقع بعضی از آنها کاملاً خشن می‌باشند. قانون دوم ارتباطات این است که وقتی تبادل از نوع متناظر است توقف... در ارتباطات به وجود می‌آید و شاید هم با مطلبی متفاوت ارتباط ادامه یابد. (والام و براون 1979، صفحه 66)
شکل 2 – تبادلات متناظر. (والام و براون 1979، صفحه 67)
تبادلات نهان، دو پیام دارند (یکی اجتماعی و دیگری روانشناختی) و دو نوع حالت من دارند چه در مورد آغاز کننده و چه پاسخ دهنده و یا هر دو آنها یکی از دو فرم را انتخاب می‌کنند. (زاویه‌ای (4) و دوقسمتی (5)). تبادل زاویه‌ای زمانی صورت می‌گیرد که فرستنده پیام متفاوتی را در پاسخ به هر یک از دو حالت من می‌فرستند. تبادلات دو قسمتی مشمول هر دو حالت من یعنی فرستنده و گیرنده است. در هر دو مورد یک نوع بازی مخفی و پنهان در جریان است در مورد تبادلات زاویه‌ای تنها فرستنده پیام از بازی آگاه است. اما در مورد تبادلات دو قسمتی هم فرستنده و هم گیرنده از پیام مخفی آگاه هستند. سومین قانون ارتباطات می‌گوید: نتیجه‌ی تبادلات در سطح روانشناختی بهتر مشخص می‌شود تا در سطح اجتماعی. (والام و براون 1979، صفحه 71)

مرحله 3: تحلیل بازی

زمانی که افراد در دو سطح به صورت همزمان ارتباط برقرار می‌کنند و نتیجه این تبادلات نیز راکتها باشند، آنوقت می‌توان گفت که این افراد دارند «بازی» می‌کنند. بازیکن یکی از سه جایگاه از مثلث نمایشی کارپمن را انتخاب می‌کند: آزاردهنده (6)، نجات دهنده (7) و قربانی (8). والام و براون به پنج روش متفاوت برای درک پویایی بازی‌ها اشاره می‌کنند. (1979، صفحه 126):
1.تحلیل رسمی بازی – تحلیل «فواید» مختلف یک بازی.
2. مثلث نمایشی – تمرکز کردن بر راکت و جایگاههای بازی.
3. نمودار بازی تبادلی – تشخیص حالتهای من شامل تأکید بر سطح روانشناختی ارتباطات.
4. نمودار همزیستی – تمرکز بر روی شناسایی حالت من غالب هر بازیکن.
5. فرمول G – جریان بازی را تشریح می‌کند یعنی طرح‌ریزی مراحل مختلف بعد از شروع بازی.
شکل 3- تبادلات زاویه‌ای. (والام و براون 1979، صفحه 70)
شکل 4- تبادلات دو قسمتی. (والام و براون 1979، صفحه 71)

مرحله 4: تحلیل طرح

تحلیل طرح شامل کاوش در مورد جزئیات تصمیماتی که مراجع درباره جایگاه زندگی خود می‌گیرد. اگرچه این تصمیمات در کودکی اتخاذ می‌شوند. اما می‌توانند از طرق مختلف به آنها پی ببریم مانند فهرست طرح (9) (برن 1972)، تحلیل افسانه‌ها (کارپمن 1968)، نگارش شرح زندگی به وسیله خود فرد (جیمز و جانگوارد 1971) مراجعان از طریق تحلیل، قادر خواهند بود تا جایگاه زندگی خود را درک کنند و تصمیم‌های جدیدی در رابطه با تنظیم طرحهای زندگی خود اتخاذ نمایند تصمیمات جدید، براساس درک جدید است که باعث می‌شود آنها دیگر نیازی به بازی‌ها و دیگر رفتارهای برعلیه خود نداشته باشند. این تصمیمات جدید فرد را به سوی خودمختاری، خودانگیختگی و صمیمیت هدایت می‌کند.

اهداف مشاوره

اهداف مشاوره در زبان ویژه تحلیل تبادلی (TA) بیان شده است. مانند «طلاق گرفتن دوستانه از والدین فردم (برن 1964). «بازندگان را برنده کردن» (جیمز و جانگوارد 1971). «قورباغه را با شاهزاده تبدیل کردن» (برن 1972). این اصطلاحات غیرمستقیم درجهت و براساس اهداف جهانی TA خودمختاری از طریق آگاهی (درک، واقع گرایانه از جهان) خودانگیختگی (توانایی بیان احساسات به شیوه بازی آزاد بدون قید و بند) و صمیمیت (استعداد عشق ورزیدن و نزدیک شدن به دیگران) مشخص می‌شود. (السون 1979، صفحه 286)

آموزش مشاور

انجمن بین‌المللی تحلیل تبادلی (ITAA) دارای سه نوع عضویت است تحت عنوان: «عضویت علاقه‌مندان» که در آن هیچ کار بالینی وجود ندارد. عضویت نوع دوم شامل سه بخش فرعی است که با عضویت بالینی آغاز می‌شود که تقریباً معادل درجه کارشناسی ارشد است. برای آنکه فرد عضو بالینی این انجمن شود باید:
الف. عضو اتحادیه باشد.
ب. برنامه آموزشی را که کمتر از یک سال نباشد گذرانده باشد که این برنامه شامل پنجاه ساعت آموزش پیشرفته TA، پنجاه ساعت نظارت مستقیم بر خدمات بالینی، صدوپنجاه ساعت انجام کار بالینی و شرکت در سمینارهای مختلف تحلیل تبادلی.
ج. حق عضویت را پرداخت کند.
نوع سوم، عضویت مدرس بالینی است. برای گرفتن گواهی به عنوان یک مدرس داوطلب باید:
الف. عضو بالینی باشد.
ب. برنامه آموزشی (که کمتر از دو سال نباشد) را با همکاری سه عضو تعلیم دهنده دیگر به عهده گرفته باشد.
ج. دارای درجه کارشناسی ارشد در یکی از تخصص‌های درمانی، یا شش سال تجربه تمام وقت در این زمینه باشد.
د. حق عضویت و مخارج را بپردازد.

کارکرد مشاور

از آنجا که هدف اصلی مشاور تحلیل تبادلی خودمختاری مراجع است که تنها با تعریف کردن اصطلاح نمی‌توان بدان دست یافت. بلکه وظیفه اصلی مشاورِ تحلیلی تبادلی، این است که به مراجعان آموزش مهارتهایی را می‌دهد که آنها را به سوی خودمختاری هدایت می‌کند. این مهارتها شامل تحلیل ساختاری، تحلیل تبادلی، تحلیل بازی و تحلیل طرح می‌باشند. که همه این مهارتها، درون دادِ مورد نیاز را برای تصمیم‌گیری‌های جدید، به مراجع می‌دهد.

تمرین مشاوره

تکنیک‌های عمده

در تحلیل تبادلی تنها روش مهم نیست بلکه قرارداد یکی از مهم‌ترین عوامل می‌باشد. «قرارداد، یک توافق بین مشاور و مراجع است که اهداف، مراحل و شرایط درمان را مشخص می‌کند.» (والام و براون 1979، صفحه 221) مراجعان از طریق یک سری قراردادهاست که کار می‌کنند. این قراردادها اهداف مرتبط یا اهدافی را که بآسانی قابل حصول می‌باشند، را طراحی کرده و به مراجع اطمینان می‌دهد. در درمان پیچیده‌تر، قرارداد براساس یادگیری‌های خود مراجع تنظیم می‌شود.
برن در سال 1966 تکنیک‌ها یا روش‌های درمانی را در هشت طبقه گنجانده است. چهار نوع اول مداخلات (10) ساده هستند و چهارتای بعد را، برن «وساطت» (11) می‌نامد زیرا که این چهارتای دوم سعی دارند تا من بزرگسال را متعادل نگه دارند. این کار از طریق قراردادن چیزی بین حالت من بزرگسال و من والدین یا من کودک صورت می‌گیرد. (پاترسون 1980، صفحات 410 – 408)
از طریق پرس‌وجود کردن (12) درمانگر به اطلاعات مرتبط دست می‌یابد. البته موضوع مهم این است که درمانگر نباید زیاد پرس‌وجو کند زیرا که این کار می‌تواند باعث شود که مراجع بازی «تاریخ روانپزشکی» را تکرار نماید.

مشخص کردن (13):

درمانگر کوشش می‌کند تا از طریق ذکر مشخصات به مراجع کمک نماید تا در خصوص گفته‌های خود احساس مسئولیت کند. درمانگر افکاری را که مراجع در ارتباطات خود بیان داشته است، تکرار می‌کند.
درمانگر، مواجهه کردن (14) را زمانی به کار می‌برد که لازم است به ناهمسانی اشاره شود. این کار به مراجع کمک می‌کند تا تفاوتها و ناهمخوانی‌ها را شناسایی کرده و جلو خود را برای بازی احمقانه بگیرد.
مشاوران تحلیل تبادلی، تبیین کردن (15) را وقتی که مراجع به حالت من بزرگسال خود اجازه گوش دادن می‌دهد به کار می‌برند. این کار زمانی مؤثر است که مراجع در روبرو شدن با واقعیت آسیب‌پذیر باشد.
درمانگر از طریق توضیح دادن (16)، مثالهای معنی‌داری می‌زند تا به مراجع کمک کند تا درک جدیدی را به دست آورد.
تأیید کردن (17) را زمانی به کار می‌برد که مراجع به مواجهه‌ای که صورت گرفته اشاره می‌کند و آن را قبول دارد. اگر من بزرگسال مراجع به اندازه‌ای قوی باشد که بتواند جلو من والدین را برای تأیید در مقابل من کودک بگیرد آنوقت تقویت درمانگر مؤثر واقع خواهد شد.
تعبیر و تفسیر کردن (18) زمانی به کار می‌رود که کار درمانگر کشف و رفع پیامهای من کودک بیمارگون باشد. تحریف‌ها باید تصحیح شوند و به مراجع باید کمک شود تا حافظه و ادراک خود را از تجربیات گذشته شناسایی نماید.
فرم دادن (19) وقتی صورت می‌گیرد که درمانگر جایگاه مراجع را به صورت جایگاه من بزرگسال با من بزرگسال روشن می‌کند. این بدان معنی است که مراجع می‌تواند بدون نیاز به بازی‌ها به صورت طبیعی رفتار کند اگر من کودک و من بزرگسال هماهنگ و سازگار باشند آنوقت من کودک فرم دادن را قبول می‌کند. اگر من والدین جلو رشد من کودک را به سوی سلامتی بگیرد آنوقت درمانگر با این مقاومت مقابله می‌کند.

پارامترهای درمان

تحلیل تبادلی معمولاً در گروه به کار گرفته می‌شود اما برن گاهی نیز آن را به صورت انفرادی با مراجعان خود به کار برده است. اعضای گروه هشت نفر است که هفته‌ای یک بار به مدت دو ساعت همدیگر را ملاقات می‌کنند. جلسه سرساعت شروع و طبق برنامه نیز تمام می‌شود. اعضای گروه بر روی صندلی می‌نشینند به گونه‌ای که بتوانند دیگر اعضای گروه را به طور کامل ببینند. (هالند 1973)

موردپژوهی

متن زیر خلاصه جلسه مشاوره گروهی تحلیل تبادلی است.در این بخش تمرکز بر باب (20) است. اعضای گروه از مشکلات کاری خود شکایت دارند. باب قراردادی می‌بندد که هدف اصلی آن بهبود وضعیت کاری خودش است. او موافقت کرد که کتاب هریس (21) را قبل از ملحق شدن به گروه بخواند. (السون 1979، صفحات 292 – 290) مراجع 1= باب، مراجع 2 = موالی، مراجع 3= جیم، مراجع 4= سارا.
مراجع 1: او دوباره همان کار را با من کرد. گزارش را آنقدر دیر به من داد که نتوانستم کاری با آن بکنم. البته من سرزنش شدم.
مراجع 2: باب، آیا این درست همان اتفاقی نیست که در محل کار قبلیت قبل از انتقال به شغل جدید روی داد؟ تو هفته گذشته در این مورد صحبت کردی.
مراجع 1: نه نه برعکس بود. بجای اینکه رئیس قبلی کارهای غیرممکن را از من بخواهد، از همه امتیازهای من استفاده می‌کرد. باور کردنی نبود. من همه هوش و حواسم را برای آن زن گذاشتم و هرگز کلمه‌ای تشکرآمیز از او نشنیدم همه فکر می‌کردند که کارش عالی است و او هم کاری کرد که همه باور کنند که کارها را او انجام می‌دهد. بدون شک او از من برای ارتقاء و پیشرفت کارش سواری گرفت. اگر قرار بود کسی ارتقا بگیرد، این من بودم.
مراجع 2: آیا این درست همان چیزی نیست که در حال حاضر دارد با رئیس کنونیت اتفاق می‌افتد؟
مراجع 1: نه به هیچوجه. رئیسم همیشه کارهای زیادی به من می‌دهد که وقت انجام دادنش را ندارم. هیچ‌کس نمی‌تواند کارهایی را که او می‌خواهد انجام دهد. باور نمی‌کنم که من همیشه در رابطه با رؤسا بازنده هستم.
مراجع 2: فکر نمی‌کنی که باید کاری در رابطه با نحوه رفتار رؤسایت بکنی؟
مراجع 1: نمی‌دانم چطور... من واقعاً سعی خود را کرده‌ام. راستی منظورت چیست؟
مراجع 2: خوب. تو ممکن است ندانی که خودت را چگونه در محل کارت خراب می‌کنی و تو مسئولیت آن را برعهده نمی‌گیری تو به نظر می‌رسد که رؤسایت را برای زجرهایی که کشیدی سرزنش می‌کنی.
مراجع 1: احمقانه است، اگر آدم، گیر رؤسای افتضاح بیفتد کاری نمی‌تواند بکند... من سعی خودم را می‌کنم به علاوه اگر به خاطر آنها نبود موفقیت کاریم بهتر بود.
مراجع 2: خوب من مطمئن نیستم...
مراجع 3: صبر کن ببینم مولی (22) تو واقعاً داری موضوع را کش می‌دهی مگه نه؟ آنقدر برای باب سخت‌نگیر؛ به علاوه او تازه وارد گروه شده است.
مشاور: اجازه بدهید همینجا حرفتان را قطع کنم. باب در حال حاضر کدام حالت من، در مورد تو فعال است؟
مراجع 1: «کودک»... فکر می‌کنم.
مشاور: درست. مولی و جیم چطور؟
مراجع 1: خوب. در مورد جیم مطمئناً حالت من والدین. در مورد مولی مطمئن نیستم.
مشاور: آیا او عینی رفتار می‌کند؟ آیا بیشتر می‌خواهد اطلاعات بگیرد؟
مراجع 1: بله فکر می‌کنم.
مشاور: و این کدام حالت من است؟
مراجع 1: بزرگسال.
مشاور: درست است. حالا مایلم نگاهی به تغییرات روی نوار ویدئو بیندازم و ببینم آیا در اینجا «والدین» وجود دارند؟ (مشاور نوار ویدئویی تبادلات قبلی را نگاه می‌کند).
مشاور: هر کس چیزی را برداشت می‌کند؟
مراجع 4: من با مولی موافقم. فکر می‌کنم که باب سعی دارد که برای مشکلات کاری خود بهانه بتراشد.
مشاور: سارا می‌توانی همین را مستقیماً به باب بگویی؟
مراجع 4: باب، به نظر می‌رسد که در رابطه با رئیست از مسئولیت فرار می‌کنی از میان آنچه که هفته گذشته گفتی و آنچه که امروز شنیدم تقریباً به نظر می‌رسد که نمی‌خواهی در کارت موفق باشی. بنابراین در کارت خرابکاری می‌کنی و رؤسایت را سرزنش می‌کنی.
مشاور: خوب بود سارا. باب این حرف بر روی تو چه اثری داشت؟
مراجع 1: تصور می‌کنم درست باشد. باید بگویم که اگر ترقی و پیشرفت نکنم راحت‌تر هستم.
مشاور: مسئولیت اضافی ترسناک بود... ها؟
مراجع 1: بله مطمئناً.
مشاور: باب، می‌خواهم بدانم آیا تو می‌دانی انواع مختلف بازی مانند «اگر به خاطر تو نبود» را بازی کنی؟ به علاوه تو قبلاً در رابطه با رؤسایت همین بازی را کردی و اساساً مشخص شد که تو به خاطر عدم پیشرفت در کارت رئیست را سرزنش می‌کنی و از حرفهایی که به همسرت زدی به نظر می‌رسد که این بازی مورد علاقه تو باشد تمبرهایی را که تو در این بازی جمع‌آوری کرده‌ای اطمینان مجدد و تنفر است. تو، به خودت می‌گویی «موضوع این نیست که من شایستگی و لیاقت ندارم بلکه او مرا عقب نگاه می‌دارد.» من می‌گویم خوب است که رؤسایت سختگیر هستند.
مراجع 1: اوه در آن حقیقتی وجود دارد.
مشاور: باب، از گفته‌های والدینت چیزی به یاد داری؟
مراجع 1: «خوب پدرم کمی بعد از به دنیا آمدنم از دنیا رفت. بنابراین هرگز او را نشناختم. به نظر می‌رسید که مادرم احساس می‌کرد من برایش یک دردسر و مزاحم هستم. به یاد می‌آورم که او همیشه در پیدا کردن یک پرستار برای نگهداری من مشکل داشت و همیشه و به دفعات از این موضوع شکایت می‌کرد.
مشاور: چگونه شکایت می‌کرد؟
مراجع 1: (با خنده) او می‌گفت: «اگر به خاطر تو نبود، شبها بیرون می‌رفتم».
مشاور: او الگوی با نفوذی برای تو بود. این طور نیست؟
مراجع 1: بله تصور می‌کنم که او بود... اما می‌دانی واقعاً من هرگز باور نمی‌کنم که در این صورت او بیرون می‌رفت. او دوستان زیادی نداشت.
مشاور: آیا او به نظر می‌رسید که از مناسبات اجتماعی می‌ترسد؟
مراجع 1: فکر می‌کنم... او به من اجازه نمی‌داد که دوستانم را به خانه بیاورم.
مشاور: بنابراین او از تو، به عنوان بهانه‌ای استفاده می‌کرد تا از تماس‌های اجتماعی دوری کند.
مراجع 1: این طور به نظر می‌رسد. این طور نیست؟
مشاور: و شما دارید همان کار را در محل کارتان می‌کنید... رئیست را به خاطر عقب نگهداشتن تو، سرزنش می‌کنی. اما خوشحالی که تو مجبور نیستی که برای مسئولیت بیشتر داشتن ریسک کنی.
مراجع 1: بله... حدس می‌زنم درست است.
مشاور: باب، من می‌خواهم به تو اجازه بدهم که ریسک کنی و سعی خود را در محل کارت بکنی و دیگر بازی «اگر به خاطر او نبود» را تکرار نکنی.
در هفته‌های بعد باب توانست الگوی تکراری و رفتار خود را در تبادلات با رئیسش ببیند. او در شناسایی «حالات من» خود و دیگران ماهر شده بود و قادر بود که بازی‌هایی را که می‌کند قطع کرده و از من «بزرگسال» خود بیشتر استفاده کند.

کاربرد

گرچه هالند در سال 1973 اظهار داشت که تحلیل تبادلی (TA) کاربردهای ملی و بین‌المللی دارد اما بیشترین سودمندی واقع گرایانه‌ی آن، در رابطه با مشکلات افراد است. براساس نظر هالند تحلیلی تبادلی به مشکلات مربوط به زناشویی و خانوادگی، بزهکاری و رفتار جنایی، عقب‌ماندگی ذهنی، الکلیسم و اسکیزوفرنی بخوبی ترجمه می‌کند. ارزش و اهمیت تحلیل تبادلی در فراهم آوردن بینش جدید و رویکردهای درمانی جدید، برای این نوع مشکلات است. در نوشته‌های سالهای اخیر توجه زیادی به نظریه تحلیل تبادلی شده است و آن را با هر چیز و هر کسی از بچه کوچک گرفته تا رئیس، پیوند و ارتباط داده‌اند. به هر حال استینر می‌پرسید، آیا نظریه تحلیل تبادلی یک نوع درمان نیز هست؟

پی‌نوشت‌ها:

1. complementary
2. crossed
3. ulterior
4. angular
5. duplex
6. persecutor
7. victim
8. rescuer
9. script checklist
10. intervention
11. interposition
12. interrogation
13. Specification
14. confrontation
15. explanation
16. illustration
17. confirmation
18. interpretation
19. Crystallization
20. Bob
21. Harris
22. Mollie

منبع مقاله :
شیلینگ، لوئیس؛ (1391)، نظریه‌های مشاوره، ترجمه سیده خدیجه آرین، تهران: مؤسسه اطلاعات، چاپ دهم